قسمت چهارم
برابری و یگانگی
اسلام بهعنوان یک ایدئولوژی، دیدگاههای اساسی
دربارهٌ انسان، جامعه و تاریخ دارد و با فلسفهٌ توحید، هر یک از این مقولهها را
تبیین میکند. یکی از این دیدگاههای اصولی و مرکزی، که ناشی از مونیسم وجودشناسانه
است، اصل برابری انسانهاست. در قرآن تصریح شده است که همهٌ انسانها، از هر جنس،
نژاد و ملیت، برابرند. طبق این اصل، تنها معیار برتری یکی بر دیگری، کارکرد آگاهی
و آزادی یعنی مسئولیتپذیری اوست که در فرهنگ قرآن تقوا نامیده میشود. برابری زن
و مرد یکی از بدیهیترین وجوه انسانشناسی توحیدی است(۱۴) .
بنیادگرایان اسلامی در اعتقادات خود انواع تبعیضها
و نابرابریها و ازجمله نابرابری میان زن و مرد را بهنام اسلام تئوریزه کردهاند
که مبنای آن پذیرش بهرهکشی است.
حال آن که اسلام دموکراتیک بهتوحید و نفی بهرهکشی
معتقد است و آرمان آن تحقق برابری و رهایی از هرگونه تبعیض و اسارت است. آرمان
اجتماعی اسلام، خواهان تحقق آزادی، عدالت و یگانگی اجتماعی است و قرآن در سوره حدید
فلسفه برانگیختن همه پیامبران را برقراری عدالت و قسط (یعنی عالیترین مرحلهٌ آزادی،
عدالت ویگانگی اجتماعی) معرفی کرده است.(۱۵)
در چنان جامعهیی، ستمدیدگان و صاحبان استعدادهای
سرکوبشده، آزاد میشوند و در اوج شکوفایی، در موضع رهبری قرار میگیرند
همچنان که در سوره انبیا نیل بهرهایی از ستم و
تبعیض نوید داده شده و گفته شده است: «زمین را بندگان شایستهکار به ارث خواهند
برد».
این تصریحات، دیدگاه حقیقی اسلام را در مورد انسان
و تاریخ بهروشنی بیان میکنند. از این حقایق میخواهیم نتیجه بگیریم که دیدگاه
مبتنی بر برداشت دینامیک از اسلام، متحد ذاتی مبارزه بشر برای آزادی و عدالت و ازجمله
جنبش برابریطلبانه زنان محسوب میشود.
چنین تفکری
البته مورد احترام همه انسانهای آزاده و ترقیخواه است. اما این پرسش را هم بهمیان
میآورد که آیا برداشت دینامیک از اسلام، ریشه و اساسی در خود اسلام دارد یا ما میخواهیم
در این دین «تجدیدنظر» نموده و آن را «اصلاح» کنیم؟
پاسخ این است که هویت اسلام حقیقی همین است. این
اندیشه بهطور مستقیم به قرآن و سنتها و آموزشهای حضرت محمد تکیه دارد ولی نگاهی
است که آلوده به زنستیزی نیست. نگرشی است که متأثر از تحریف و سوءاستفاده توسط
حکومتهای ستمگر و مرتجعان دینفروش یا منافع نظام مردسالار ۱۴قرن گذشته نیست. ما آن را اسلام دموکراتیک نامیدهایم،
ولی این یک آیین جدید نیست؛ اسلامی است که وقتی نگرش آلوده را ازآن بردارید بسا
فراتراز رفرم، یک تحول کیفی را در سرنوشت مسلمانان و بهخصوص زنان در جهان اسلام
رقم میزند و توان چشمگیری در کنار زدن بنیادگرایی دارد.
واقعیت تاریخی اسلام و متون دینی اسلامی و از همه
مهمتر، نص قرآن، مدافع عدالت بهطور عام و مدافع برابری برای زنان بهطور خاص است.
فصل سوم
برابری زنان از
نظر اسلام
راهگشاییهای
اسلام برای برابری زنان
اگر راهگشاییهای اسلام برای برابری زن را در شرایط
اقتصادی و اجتماعی آن روزگار یعنی قرن هفتم میلادی، ارزیابی کنیم, نتیجه خواهیم
گرفت که هیچ انقلاب و تحول بزرگ اجتماعی نسبت به شرایط اقتصادی و اجتماعی زمان
خودش تا این اندازه نتوانسته است حقوق زنان را متحول کند.
اگر با یک نگاه منصفانه و تاریخی به شرایط اقتصادی ـ
اجتماعی ظهور اسلام در جزیرهالعرب نگاه کنیم، خواه به اسلام نظر مثبتی داشته باشیم
و یا نداشته باشیم, در واقعیت تاریخی, خواهیم دید که دین و جنبش اسلام با شعار یکتاپرستی
و نفی بتپرستی در قبایل عرب بومی, قدم به عرصه تاریخ گذاشت, اما در عین حال, از
همان اولین هفتههای ظهورش, پرداختن به سرنوشت تیره زنان را بهطور علنی در دستور
خود قرار داد و آن را افشا کرد. به عبارت دیگر, این یک واقعیت مسلم است که در پیامها
و آموزشهای اسلام, «زن ستیزی» درکنار بتپرستی و جنگ قبایلی و فقر و عقبماندگی,
مورد نکوهش قرار گرفته است.
در آن زمان و در جامعهیی که پیامبر اسلام مبعوث
شد, به خاطر جایگاه منفی زن, فرزند دختر پدیدهیی شوم تلقی میشد. قرآن با نکوهش زیاد
میگوید وقتی به کسی خبر میدهند که نوزادش دختر است, از شدت خشم چهرهاش سیاه میشود.
درآن زمان, درمیان اعراب رسم زندهبگور کردن دختران
رایج بود. زیرا فرزند دختر را مایه ننگ و عار میدانستند و میترسیدند دخترشان در
جنگهای قبایلی در معرض اسارت و بردگی قرار گیرد و به بازار فحشا تحویل داده شود.
همچنین نگران بودند که به علت فقر نتوانند به آنها غذا بدهند یا جهیزیه لازم را
به او بدهند. آیات قرآن به این مسأله پرداخته و به شدت این رویکرد نسبت به فرزند
دختر و بهطورکلی نسبت به زن را نکوهش کرده است.
پیامبر اسلام برای ساختن یک فرهنگ جدید, در عمل به
زنان احترام میگذاشت. پیامبر به احترام دخترش فاطمه از جای خود بلند میشد و عبایش
را روی زمین میانداخت تا او بنشیند. این رفتار پیامبر این قدر با فرهنگ آن زمان
تفاوت داشت که حتی به او اعتراض میکردند که چرا چنین رفتاری با فرزند دخترش دارد؟
اما پیامبر اسلام مصرانه میخواست فرهنگ دیگری را جایگزین کند.
حضرت محمد در اوضاع ۱۴قرن پیش برای زنان و بهخصوص ستمزدهترین آنها، یعنی
کنیزان، راه گشود تا در مبارزه شرکت کنند. چیزی نگذشت که موفق شد لایه بزرگی، شامل
صدها نفر از زنان پیشقراول ایجاد کند که نامهایشان در تاریخ ثبت شده است. شاید شنیده
باشیدکه اولین کسی که در دفاع از محمد در زیر شکنجه جان باخت زن کنیزی به نام سمیه
بود.
از همان روزهای نخست، زنان عهدهدار وظایفی شدند که
تا آن زمان بهکلی غیرمعمول بود و آن مشارکت آنان در امور سیاسی و اجتماعی بود. در
آن زمان صدها زن پیشتاز پیرامون حضرت محمد متشکل شدند. آنها که برطبق منابع معروف
اسلامی، بیشتر از ۶۰۰ نفر بودند، فارغ
از نفوذ شوهران یا مردان دیگر، بهطور مستقیم با شخص حضرت محمد پیمان همرزمی بسته
بودند. نام این پیمان «بیعت» بود و عنوان این زنان در متون تاریخی «مبایعات» است.(۱۶)
در حدود ده سال پس از ظهور اسلام، برای عموم زنان،
بهتدریج انبوهی مقررات نوین وضع شد که مطالعه آن روند چشمگیری را نشان میدهد. در
این زمینه میتوان چند موضوع اساسی را خاطرنشان کرد:
حق حیات و حرمت
برابر زنان
تا پیش از اسلام، زنان بهخاطر کمترین بدگمانی که
مردان نسبت به آنها پیدا میکردند، توسط مردان قبیله و افراد خانواده بهقتل میرسیدند.
همچنین کودکان دختر و حتی نوزادان زنده بهگور میشدند. علت این کار ترس از فقر یا
بَرده شدن در جنگهای قبایلی یا بهطور کلی شوم دانستن دختران بود. قرآن این جنایت
رایج را در سوره اَسرا بهصراحت ممنوع کرده است.
آیا این جنایتها و نادیده گرفتن حق حیات زنان در آن
زمان فقط در عربستان جریان داشت؟ خیر این وضعیت در آن دوران یک پدیده فراگیر در
همه جهان بود. شواهدتاریخی ثبت شده درباره مهمترین تمدنهای آن دوران یعنی ایران،
رم، چین و هند نشان میدهد که صرفنظر از کنیزان که بهطور رسمی حقی نسبتبه جان و
سرنوشت خود نداشتند، سایر زنان نیز عملاً بردگان جنسی مردان بودند. در ایران آن
زمان، پادشاهان ساسانی در حرمسرای خود هزاران زن را محبوس کرده بودند و سایر زنان
در شهرها و روستاها پیوسته در معرض تجاوز و تعدی فرمانروایان کوچک و بزرگ بودند.(۱۷)
برابری زن و مرد از نظر ارزش انسانی
در این مورد ابتدا لازم است به ارزشی که انسان در دیدگاه
اسلام دارد، توجه کنیم. این موضوع در قرآن چنین بیان شده که تمامی آفریدهها بهخاطر
انسان و تحت سیطره او خلق شده است. در سوره بقره میخوانیم که: «خداوند تمامی
موجودات زمین را بهخاطر شما آفریده است...» و شاید از همه صریحتر در سوره اَسرا
است که میگوید: «ما فرزند انسان را کرامت بخشیدهایم. آنان را بر خشکی و دریا
روانه کرده روزیهای نیک و پاکیزه به آنها ارزانی داشته و آنان را بر انبوه آفریدگان،
بهطور ویژه برتری دادهایم»
از نظر اسلام، پایهییترین ارزش،کیفیت انسانی و
فعالیت پسندیده برآمده از آن است. قرآن در سوره حُجُرات تصریح میکند: هیچیک از
تفاوتهای جنسی و قومی و نژادی را ارزش نمیشناسد و آنچه ارزش ارزشهاست، همانا «تقوی»
است. تقوای رهاییبخش جبرستیز، بهمعنی تسلط بر نفس و پایبندی به مسئولیتها،که
زنان و مردان در آن برابرند.
بیش از ۹۰درصد آیات قرآن به موضوعاتی اختصاص دارد که در آنها اصولا هیج بحثی از
جنسیت و زن ومرد مطرح نیست, بلکه بحثهای تبیین هستی و تاریخ و مسئولیت انسان, فارغ
از جنسیت او مطرح است.
در خطابهای قرآن عبارت «یا ایها الذین آمنو» (ای
کسانی که ایمان آوردهاید) و یا «یا ایها الناس» و کلمه «ناس» و"بنی آدم» یعنی
مردم, اساسا به کار رفته است که این هم یک نشانه از این است که در این کتاب آسمانی,
مرزبندی و اختلاف جنسی جای ندارد و امری کاملا فرعی است. البته آن چه بسیار مهمتر
است, مضمون آیات است. بسیاری از آیات قرآن با صراحت و بدون ابهام بر برابری زن و
مرد در خلقت, مسئولیت و ارزشگذاری دلالت دارد. در سراسر قرآن با قاطعیتی بی نظیر
بر برابری زن و مرد و مسئولیت مشترک آنها تاکید شده و در صدها مورد آنها را
مشترکاً مورد خطاب قرار میدهد. قرآن تصریح میکند «ای مردم ما شما را از زن و مرد
آفریدیم و شما را شاخهها و تیرههای مختلف قرار دادیم تا شناسایی شوید اما گرامیترین
شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست».(۱۸)
ادامه دارد